سلام گلکم.
این که کمتر می تونم بیام اینجا و برات بنویسم، خودتی. دیگه پیشرفتت لحظه ای شده. هر لحظه یه کار جدید می کنی. پر از ادا و اطواری. یاد گرفتی الکی بخندی یا گریه کنی کلک خان من. تو دیگه داری راه می ری اراده می کنی، هدف گیری و بعد با شتاب تاتی می کنی تا مثلا یا کنترل تلویزیونو از چنگ یکی در بیاری یا بری در جاکفشی و کمدو باز کنی یا اینم که یه صفحه از یه کتابو پاره کنی.
خلاصه دائم در جنب و جوشی.
الهی من فدات شم. دوستت دارم. دوستت دارم. دوستت دارم.